دلم برات تنگ شده، چقد بده دوریت برام
روی لبام خندست ولی غصه نشسته تو چشام
تموم آرزوم اینه ببینمت روی زمین
نشستی تو کنار من آرزومه فقط همین
بازم بیای کنار من چادرت و باز کنی
با حرفهای نازت بازم، احساسم و ناز کنی
بازم میخوام بیای و باز توی چشام زل بزنی
منم فقط با یک نگاه بهت بگم عشق منی
بیا و باز کنار من ترانه ی عشق و بخون
این خونه خالیه بیا، تا به ابد اینجا بمون
شعر عاشقانه کوتاه باران
آبان هوایش غرق دلتنگیست
عطرِ تو را در مشتِ خود دارد
فهمیده خیلی دوستت دارم
هِی پشت هم با عشق میبارد
چیکه چیکه نم نم اک رو گونه هات قطره قطره داره بارون میزنه
این هوا جون میده واسه عاشقی وقتی بارون تویه تهرون میزنه
وا کنی دستو ببندی چشمتو چند تا آهنگ قدیمی از بری
آخ چه کیفی میده تویه این هوا با صدات هوش از سر من میبری با صدات هوش از سر من میبری
عاشق شدم رفت دیوونتم بارونی ام طوفانی ام ویرونتم
عاشق شدم رفت بد حالیه هر شب تو دستام جای دستات خالیه
تکست آهنگ عاشق شدم رفت حامد همایون
سر رو شونه چشم بسته خنده های بی بهونه هی نگاهم کن شر و شیطون زیر چشمی دلبرونه
دل دلای نوجوونی عشق اول صافو ساده کوچه پس کوچه ی شهر رو گز کنیم پای پیاده
چیکه چیکه نم نم اک رو گونه هات قطره قطره داره بارون میزنه
این هوا جون میده واسه عاشقی وقتی بارون تویه تهرون میزنه
وا کنی دستو ببندی چشمتو چند تا آهنگ قدیمی از بری
آخ چه کیفی میده تویه این هوا با صدات هوش از سر من میبری با صدات هوش از سر من میبری
عاشق شدم رفت دیوونتم بارونی ام طوفانی ام ویرونتم
عاشق شدم رفت بد حالیه هر شب تو دستام جای دستات خالیه
کنار سیب و رازقی
نشسته عطر عاشقی
من از تبار خستگی
بی خبر از دلبستگی
عاشقم
ابر شدم صدا شدی
شاه شدم گدا شدی
شعر شدم قلم شدی
عشق شدم تو غم شدی
لیلای من دریای من
آسوده در رویای من
این لحظه در هوای تو
گم شده در صدای تو
من عاشقم مجنون تو
گم گشته در بارون تو
مجنون لبلی بی خبر
در کوچه هایت دربدر
مست و پریشونو خراب
هر آرزویم نقش بر آب
کنار هر ستاره ای
نشسته ابر پاره ای
من از تبار سادگی
بی خبراز دلدادگی
عاشقم
ماه شدم ابر شدی
اشک شدم سبز شدی
برگ شدم اما اب شدی
قصه شدم خواب شدی
مجنون لبلی بی خبر
در کوچه هایت دربدر
مست و پریشونو خراب
هر آرزویم نقش بر آب
شاید یه روزی عاقبت
بارون بگیره نم نمک
شیشه ای میشکند
یک نفر میپرسد
که چرا
شیشه شکست؟
یک نفر میگوید:
شاید این رفع بلاست
دیگری میپرسد
شیشه پنجره را باد شکست؟
دل من سخت شکست
هیچ کس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم میپرسم"
ارزش قلب من از شیشه پنجره هم کمتر بود.
عشق يعني لايق مريم شدن عشق يعني با خدا همدم شدن
عشق يعني لحظه هاي بي قرار عشق يعني صبر يعني انتظار
عشق يعني از سپيده تا سحر عشق يعني پا نهادن در خطر
عشق يعني لحظه ي ديدار يار عشق يعني دست در دست نگار
عشق يعني آرزو يعني اميد عشق يعني روشني يعني سپيد
عشق يعني غوطه خوردن بين موج عشق يعني رد شدن از مرز اوج
سهمم از وصل تو کم نیست ، همین دیشب بود
روی یک کاغذِ تر ، بوسه زدم نامت را